چند کلمه در شرح محتوای وب‌سایت...

نویسه جدید وبلاگ

همیشه از طرف داران حق باش یکی از دوستان با مهربان به گوشم گفت آقای فلانی: چرا اخمو نشستی رو به دیوار چرا پٌک میزنی هردم به سیگار بگو باز چی شده دادت بلنده! مگرطی گشته صبرت پیش بنده چه کار داری که نرخ نون گرونه مرض داری بگی تقصیر اونه چه کار داری بگویی حرفی از نفت چه کار داری که نفت ما کجا رفت؟ مگر این نفت قبلا زان ما بود نه جانم من بلای جان ما بود آخر دیگی که بهر ما نجوشه چه مربوطه به ماها هر چه توشه؟ مگو دزدان بیلیاردی چطو شد چطو یکهٌوهمش یخ بود،اُوشد برو توصف به فکرگوشت ونون باش ولش کن هرچه دیدی فکر جون باش اگر خواهی کنی گردن کُلفتی یقین توی هلفدونی میفتی؟ به او گفتم که این حرفُ کی گفته ولش کن هرکی گفته حرف مُفته همین اشعارترباشد گواهم که مخلص ماه ترخیلی زماهم؟!




نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
فلسفه ازدواج موقت چيست؟ چه شرايطي دارد؟
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوريك كاملاً پذيرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتي برخي از متفكران بزرگ غربي ـ مانند راسل ـ يكي از راه‏هاي حل مشكل ازدواج دائمي و ديررس را در دنياي كنوني، پناه بردن به ازدواج موقت مي‏دانند. از نظر عملي نيز در نظام جمهوري اسلامي، اين مسئله مقبول افتاده؛ ليكن فرهنگ اجتماعي، هنوز پذيراي آن نيست. به عبارت ديگر، صيغة موقّت نيز نوعي ازدواج است. بنابراين، هر فرد واجد شرايط مي‏تواند از شخصي كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاري و براي مدتي موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصيل ـ با وي ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابي آني اشتباه گرفته‏اند و همين مسئله سبب شده است اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقي خود را باز يابد. تبليغات سوئي هم كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غرب‏گرايان انجام شده، در ضمير مردم رخنه كرده است؛ به گونه‏اي كه گاهي روابط نامشروع، با تسامح نگريسته مي‏شود؛ ولي ازدواج موقت، طوري ديگر معرفي مي‏گردد. براي حل اين مشكل ‏بايستي تلاش فرهنگي و اجتماعي گسترده‏اي صورت پذيرد تا جوانان از آسيب شياطين مصون بمانند.

شرايط عقد موقت
عقد موقت يا صيغه، داراي شرايط زير است:
. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضايت قلبي درست نمي‏شود.
. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال.
. مقدار مهريه هم بايد در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذكر گردد.
. اگر دختر باكره بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جد پدري باشد؛ همان گونه كه در ازدواج دائم نيز اين طور است.
. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اينكه عقد، دوباره تجديد شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام مي‏شود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق يا فسخ، عقد منفسخ مي‏شود.
نكاح موقّت از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است؛ ولي اگر اين كار، بدون اتخاذ تدابير و قانونمندي‏هاي لازم صورت پذيرد، بي‏شك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود؛ ولي متأسفانه در حال حاضر چنين زمينه‏هايي وجود ندارد. در چنين شرايطي، براي رهايي از دغدغه‏هاي فكري و روحي، بهتر است با تصميم جدي، براي ازدواج اقدام كنيد.
اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي اشباع آنها متوجه راه‏هاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نمي‏توان از بين برد و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است. بنابراين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولي اشباع نموده و از آنها در مسير سازندگي بهره‏برداري كنيم.
اكنون اين پرسش پيش مي‏آيد كه در بسياري از شرايط و محيط‏ها، افرادي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرت‏هاي طولاني و يا مأموريت‏ها با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي روبه رو مي‏شوند. اين موضوع به خصوص در عصر حاضر به شكل حادتري رخ نموده است؛ چرا كه سن ازدوج، بر اثر طولاني شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعي، بالا رفته و كمتر جواني مي‏تواند در سن پايين ـ يعني در داغ‏ترين دوران غريزه جنسي ـ اقدام به ازدواج كند. با اين وضع، چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان‏ها و راهبه‏ها) تشويق كرد؟ يا اينكه آنان را در برابر بي‏بند و باري جنسي، آزاد گذاشت و شاهد صحنه‏هاي زننده بود؟ و يا آنكه راه سومي را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بي‏بند و باري جنسي را؟
«ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايي جواب‏گوي نيازمندي‏هاي جنسي همه طبقات مردم نبوده و نيست. ما بر سر دو راهي قرار داريم: يا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم. معلوم نيست آنها كه هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابي براي اين سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد ـ كه با عدم تمكن مالي يا اشتغالات تحصيلي و مانند آن نسازد ـ و نه زيان‏هاي فجايع جنسي و فحشا را در بر دارد. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه‏(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374، ج 3، ص 341)  البته يکي ار موانع جدي ازدواج موقّت سوء استفادة افراد عياش است. ازدواج موقّت راهي اضطراري و موقّت براي جلوگيري از معضلات جنسي است؛ نه راهي براي شهوت‏راني تا ثبات خانواده‏ها را به مخاطره انداخته وجايگزين ازدواج دائم شود!!
ترديدي نداريم كه همه اين مشكلات فعلي ـ كه بيشتر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد ـ غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ زده است و ارضاي طبيعي يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار ـ بلكه محال ـ نموده است. بايد با حركتي عظيم و بنيادين در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
براي رسيدن به اين هدف، بايد همه علت‏ها و محرك‏هاي مشكل ياد شده شناسايي (اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) و سپس با مشاركت دولت و مردم، ابتدا راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه براي مشكلات باقي‏مانده، راه ازدواج موقّت در پيش گرفته و براي مقبوليّت همگاني آن، بيش از پيش تلاش شود.


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
فلسفه ازدواج موقت چيست؟ چه شرايطي دارد؟
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوريك كاملاً پذيرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتي برخي از متفكران بزرگ غربي ـ مانند راسل ـ يكي از راه‏هاي حل مشكل ازدواج دائمي و ديررس را در دنياي كنوني، پناه بردن به ازدواج موقت مي‏دانند. از نظر عملي نيز در نظام جمهوري اسلامي، اين مسئله مقبول افتاده؛ ليكن فرهنگ اجتماعي، هنوز پذيراي آن نيست. به عبارت ديگر، صيغة موقّت نيز نوعي ازدواج است. بنابراين، هر فرد واجد شرايط مي‏تواند از شخصي كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاري و براي مدتي موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصيل ـ با وي ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابي آني اشتباه گرفته‏اند و همين مسئله سبب شده است اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقي خود را باز يابد. تبليغات سوئي هم كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غرب‏گرايان انجام شده، در ضمير مردم رخنه كرده است؛ به گونه‏اي كه گاهي روابط نامشروع، با تسامح نگريسته مي‏شود؛ ولي ازدواج موقت، طوري ديگر معرفي مي‏گردد. براي حل اين مشكل ‏بايستي تلاش فرهنگي و اجتماعي گسترده‏اي صورت پذيرد تا جوانان از آسيب شياطين مصون بمانند.

شرايط عقد موقت
عقد موقت يا صيغه، داراي شرايط زير است:
. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضايت قلبي درست نمي‏شود.
. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال.
. مقدار مهريه هم بايد در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذكر گردد.
. اگر دختر باكره بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جد پدري باشد؛ همان گونه كه در ازدواج دائم نيز اين طور است.
. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اينكه عقد، دوباره تجديد شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام مي‏شود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق يا فسخ، عقد منفسخ مي‏شود.
نكاح موقّت از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است؛ ولي اگر اين كار، بدون اتخاذ تدابير و قانونمندي‏هاي لازم صورت پذيرد، بي‏شك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود؛ ولي متأسفانه در حال حاضر چنين زمينه‏هايي وجود ندارد. در چنين شرايطي، براي رهايي از دغدغه‏هاي فكري و روحي، بهتر است با تصميم جدي، براي ازدواج اقدام كنيد.
اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي اشباع آنها متوجه راه‏هاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نمي‏توان از بين برد و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است. بنابراين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولي اشباع نموده و از آنها در مسير سازندگي بهره‏برداري كنيم.
اكنون اين پرسش پيش مي‏آيد كه در بسياري از شرايط و محيط‏ها، افرادي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرت‏هاي طولاني و يا مأموريت‏ها با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي روبه رو مي‏شوند. اين موضوع به خصوص در عصر حاضر به شكل حادتري رخ نموده است؛ چرا كه سن ازدوج، بر اثر طولاني شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعي، بالا رفته و كمتر جواني مي‏تواند در سن پايين ـ يعني در داغ‏ترين دوران غريزه جنسي ـ اقدام به ازدواج كند. با اين وضع، چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبان‏ها و راهبه‏ها) تشويق كرد؟ يا اينكه آنان را در برابر بي‏بند و باري جنسي، آزاد گذاشت و شاهد صحنه‏هاي زننده بود؟ و يا آنكه راه سومي را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بي‏بند و باري جنسي را؟
«ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايي جواب‏گوي نيازمندي‏هاي جنسي همه طبقات مردم نبوده و نيست. ما بر سر دو راهي قرار داريم: يا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم. معلوم نيست آنها كه هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابي براي اين سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد ـ كه با عدم تمكن مالي يا اشتغالات تحصيلي و مانند آن نسازد ـ و نه زيان‏هاي فجايع جنسي و فحشا را در بر دارد. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه‏(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374، ج 3، ص 341)  البته يکي ار موانع جدي ازدواج موقّت سوء استفادة افراد عياش است. ازدواج موقّت راهي اضطراري و موقّت براي جلوگيري از معضلات جنسي است؛ نه راهي براي شهوت‏راني تا ثبات خانواده‏ها را به مخاطره انداخته وجايگزين ازدواج دائم شود!!
ترديدي نداريم كه همه اين مشكلات فعلي ـ كه بيشتر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد ـ غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ زده است و ارضاي طبيعي يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار ـ بلكه محال ـ نموده است. بايد با حركتي عظيم و بنيادين در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
براي رسيدن به اين هدف، بايد همه علت‏ها و محرك‏هاي مشكل ياد شده شناسايي (اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) و سپس با مشاركت دولت و مردم، ابتدا راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه براي مشكلات باقي‏مانده، راه ازدواج موقّت در پيش گرفته و براي مقبوليّت همگاني آن، بيش از پيش تلاش شود.


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
مردم در روز قيامت چند دسته‏اند؟
دسته بندى اول: پس از اينكه همه بندگان در صحنه قيامت حاضر مى‏شوند، در آن صحنه مردم به دو گروه مشخص تقسيم مى‏شوند:
(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى‏ رَبِّها ناظِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ  تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ)؛قيامة (75)، آيات 22 - 26. «صورت‏هايى شاداب و مسرور است و به پروردگارش مى‏نگرد و صورتهايى عبوس و در هم كشيده است زيرا مى‏داند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مى‏شكند».
دسته بندى دوم: در كنار اين تقسيم‏بندى كلى، مردم در قيامت به دسته‏هاى جزى‏ترى تقسيم مى‏شود و آن تقسيم مردم به اصحاب شمال و اصحاب يمين و سابقون است:
(وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)؛واقعة (56)، آيات 7 - 13. «و شما سه گروه خواهيد بود [نخست‏] سعادتمنداان و خجستگانند، چه سعادتمندان و خجستگانى و گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند. چه شقاوتمندانى و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند آنها مقربانند».
در اين نگاه «مخلَصين» همان «سابقون» هستند و اصحاب شمال همان گروهى‏اند كه با گناهان خود، خود را از محضر حق دور كرده‏اند. اما اصحاب يمين، مؤمنان اهل نجات‏اند.
دسته بندى سوم: 1. بهشتيان، 2. جهنميان، 3. مخلَّطون، 4. مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّه، 5. مستضعفان فكرى و 6. اصحاب اعراف.
امام صادق(ع) با استناد به آيات قرآن، اين شش گروه را چنين معرفى مى‏فرمايند:
«النَّاسُ عَلَى سِتَّةِ أَصْنَافٍ.
قَالَ قُلْتُ أَ تَأْذَنُ لِى أَنْ أَكْتُبَهَا؟ قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ مَا أَكْتُبُ؟ قَالَ اكْتُبْ أَهْلَ الْوَعِيدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ.
وَ اكْتُبْ (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً)؛اشاره به توبه (9)، آيه 102. قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِيٌّ مِنْهُمْ.
قَالَ وَ اكْتُبْ (وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ)؛اشاره به توبه (9)، آيه 106. .
قَالَ وَ اكْتُبْ (إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً)؛اشاره به نساء (4)، آيه 98.
 لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْكُفْرِ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً إِلَى الْإِيمَانِ (فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ)؛اشاره به نساء (4)، آيه 99..
قَالَ وَ اكْتُبْ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِ‏اشاره به اعراف (7)، آيه 48.. قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ؟ قَالَ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ»؛كافى، ج 2، ص 381.
«مردم به شش گروه‏اند؛ راوى مى‏گويد: عرض كردم: اجازه مى‏فرماييد تا آن را يادداشت كنم؟ فرمود: آرى. عرض كردم: چه بنويسم؟
فرمود: بنويس، [دو گروه‏] اهل نويدند: از اهل بهشت و اهل آتش.
بنويس. «گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كرده‏اند و كار خوب و بد را با هم آميخته‏اند. عرض كردم: آنها چه كسانى‏اند؟ فرمود: وحشى‏غلام حبشى كه با دستور هند همسر ابوسفيان، حضرت حمزه را به شهادت رساند و سينه‏اش را شكافت و جگر حمزه را تحويل هند داد. اما بعدها توبه كرد و به اسلام گرويد. از اين گروه است.
فرمود: بنويس. گروهى ديگر به فرمان خداوند واگذار شده‏اند [و كارشان با خدا است‏] يا آنان را مجازات مى‏كند يا توبه آنان را مى‏پذيرد.
فرمود: بنويس. گروه ديگر مستضعفان فكرى‏اند كه قرآن بدان‏ها اشاره دارد؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى مستضعف باشند و نه چاره‏اى دارند و نه راهى مى‏يابند (يعنى، نه چاره‏اى به كفر دارند و نه راهى به ايمان دارند)؛ ممكن است خداوند آنها را عفو فرمايد.
فرمود: بنويس. گروه ديگر، اصحاب اعراف‏اند. عرض كردم: اصحاب اعراف به چه معنا است؟ فرمودند: گروهى كه خوبى‏ها و بدى‏هاى‏شان يكسان است؛ اگر آنها را به آتش وارد كند، به دليل گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد، به دليل رحمت [بى پايانش ]است».
با توجه به اين دسته بندى‏ها - به ويژه دسته بندى سوم - به نظر مى‏رسد كه مواقف ميزان و حساب براى «متوسطين» مردم است؛ زيرا بجز مؤمنان متوسط - كه پس از سير خود در نهايت به بهشت مى‏روند - مؤمنان اديان ديگر - كه حق به آنها نرسيده و در دين خود پابرجا بوده‏اند - يا اهل كتاب و كافران و مشركان كه روحيه استكبار نداشتند و جز سران كفر و نفاق نبوده‏اند و در جهنم - به فضل الهى - تا ابد نيستند؛ بايد اين مواقف را طى كنند تا در نهايت به جايگاه اصلى خود - بهشت يا جهنم - برسند. بهشتيان در بهشت جاودان مى‏مانند؛ اما جهنميان به دو گروه تقسيم مى‏شوند: برخى تا ابد در جهنم مى‏مانند و آنها سران كفر و شرك و نفاق و داراى روحيه استكبارى‏اند كه هيچ اميد اصلاحى بر آنان نمى‏رود. اما ديگران، پس از طى مراحل اصلاح و پيدا كردن لياقت حضور در محضر الهى، به بهشت جاودان وارد مى‏شوند.
آرى روايات اهل بيت عصمت و طهارت را بايد با خود روايات سنجيد و تفسير كرد و ظاهراً تفسير روايت امام سجاد(ع) به اين است كه سران شرك و مشركان مستكبر، مستقيماً و بدون طى كردن مواقف حشر در آتش دوزخ گرفتار مى‏شوند.


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا عفت وحجاب صحيح مانع از ازدواج است ؟
بى‏ترديد آنچه مطرح شد، مشكل بسيارى از جوانان جوياى آرامش عصر حاضر است؛ هر چند گروهى جرأت پرسيدن و چاره جويى ندارند. احساس مسؤوليت شما خواهر گرامى قابل تقدير و تحسين مى‏نمايد. ناگفته پيداست، پرداختن به علل و عوامل وضع موجود در حوصله اين چند سطر نمى‏گنجد. آنچه مسلم است و شما نيز در نامه‏تان به آن اشاره كرده‏ايد، سبب مهم بى‏حوصلگى، خستگى، نداشتن شور و اشتياق به درس و برنامه‏هاى مختلف، احساس تنهايى و عدم تأمين يكى از نيازهاى اساسى است. روان شناسان بر اين باورند كه انسان در هر مرحله‏اى از حيات خويش به محبت نياز دارد و علاقه‏مند است ديگران دوستش بدارند. اين نياز، پس از سن بلوغ، تبلور فزون‏تر مى‏يابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف آشكار مى‏گردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى ميان زن و مرد، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ يكى از نيازهاى اساسى انسان در مرحله‏اى خاص از زندگى است. با ازدواج كانونى ايجاد مى‏شود كه در آن زن و مرد احساس آرامش مى‏كنند؛ انگيزه ادامه زندگى مى‏يابند و بى‏حوصلگى، خستگى، و احساس تنهايى‏شان از ميان مى‏رود. نياز به امنيت خاطر، نياز به معاشرت، نياز به درد دل كردن، نياز به تشويق و تمجيد، نياز به مقبوليت و جلب توجّه و نياز به محبت در سايه ازدواج تأمين مى‏شود. اين نيازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانى‏ها و زيان‏هاى فراوان پديد مى‏آورند. بنابراين، ازدواج از عوامل اصلى آرامش و سكون و تعادل است. ازدواج به زندگى زن و مرد جهت مى‏بخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سركش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم مى‏آورد. ويل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمين، درباره ازدواج مى‏نويسد: «اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سال‏هاى طبيعى انجام گيرد، بيمارى‏هاى روانى و فحشا، احساس تنهايى و گوشه‏گيرى ناپسند و انحرافات جنسى كه زندگى را لكه دار كرده است، تا نصف تقليل خواهد يافت.»
پس وقتى انسان، از نظر زيستى و فكرى و روانى و اجتماعى براى ايفاى نقش همسرى آمادگى پيدا مى‏كند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گريزى بى‏دليل است. به تعويق انداختن غير منطقى اين امر مهم، آرامش فكرى و بهداشت روانى را از ميان مى‏برد و به تدريج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چيره مى‏سازد. اين همان حقيقتى است كه چهارده قرن قبل قرآن با بيانى ساده، عميق و پر معنا در آيه صد و هشتاد و نهم اعراف‏1 بيان داشته است.
بنابراين، پيمودن طريق رشد، نيل به كمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى در گرو ارضاى نيازهاى غريزى و فطرى انسان است؛ به شرط آن كه تأمين آن‏ها از طريق صحيح و مورد تأييد عقل، شرع و عرف صورت گيرد. از طرف ديگر، قرآن، در آيه سى و دوم سوره نور2 به مردم دستور مى‏دهد مردان و زنان بى‏همسر را همسر دهند. بنابراين، مى‏توان طرح و برنامه ريزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان را از وظايف خانواده‏ها، جامعه و مسؤولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى دانست.
طبيعى است، در اين گستره، هر كس مسؤوليت خاصى دارد. خانواده‏ها بايد با اجتناب از تشريفات، كاهش سطح انتظارات و فراهم كردن امكانات اوليه در اين راه گام بردارند و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ايجاد تسهيلات مالى و غيره.
امّا اگر به هر دليلى خانواده‏ها، افراد، مسؤولان، نهادها و ديگران به وظيفه خويش عمل نكنند يا امكانات و موقعيت به آن‏ها اجازه فعاليت ندهد، شما و ديگر جوانان چه بايد بكنيد؟ آيا انسان مى‏تواند براى رسيدن به آرامش روانى و تأمين يكى از نيازهاى اساسى‏اش به هر اقدامى دست بزند؟ آيا بايد براى پيدا كردن شريك زندگى، از بسيارى هنجارهاى صحيح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست كشيد و در هر محل و كوى و برزن در پى اين و آن دويد؟ به عبارت ديگر، آيا مى‏توان براى به دست آوردن آرامش روانى آرامش خود را از ميان برد!! بى‏ترديد پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربه‏هاى تلخ جوانانى كه گمان مى‏كردند مى‏توان با زير پا گذاشتن عفت و حجاب و ساير هنجارهاى پذيرفته شده جامعه و مورد تأكيد دين به آرامش رسيد و به همسر دلخواه دست يافت ، توجّه كنيم. يكى مى‏نويسد:
«... آرى، اكنون دريافته‏ام پسر غريبه‏اى كه در كوچه و بازار با دخترى طرح آشنايى مى‏ريزد، قصد ازدواج با او ندارد و سرانجام دوستى‏هاى خيابانى چيزى جز ندامت و رسوايى نيست.» ديگرى براى ما نوشته است: «... اكنون پى برده‏ام حتّى پست‏ترين پسرها دنبال سنگين‏ترين و باوقارترين دخترها مى‏گردند.» بنابراين، راهى كه ديگران پيش گرفته‏اند نه مورد تأييد علم و تجربه دانشمندان جديد است و نه عقل و شرع و عرف جامعه مى‏پذيرد. از طرف ديگر، تجربه‏هاى تلخ و اندوهبار بسيارى از جوانان شكست خورده و پشيمان نادرستى اين روش را ثابت مى‏كند. همه بر اين باورند كه بيش‏تر اين روابط و عشق‏ها به ازدواج نمى‏انجامد؛ و اگر به ازدواج انجامد، پس از مدتى به طلاق مى‏كشد؛ و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمى‏آورد؛ زيرا خاطره روابط نامشروع گذشته سبب از ميان رفتن آرامش روحى مى‏شود؛ به طور ناخودآگاه فرد را رنج مى‏دهد و نمى‏گذارد واقعاً به همسرش عشق ورزد.
در نتيجه ازدواجى كه بايد آرامش به ارمغان آورد، تهديد كننده آرامش خواهد شد. ممكن است بپرسيد. افرادى چون من چگونه مشكل خود را حلّ كنيم؟ براى رسيدن به پاسخ، توجّه به نكات زير ضرورت دارد:
. سن ازدواج در جامعه كنونى، با توجّه به وضعيت فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراين، زياد نگران به تأخير افتادن آن نباشيد. اين مشكل بسيارى از جوانان كشور است كه اميدواريم با تدابير لازم در دراز مدّت حلّ شود.
. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ كنيد. بى‏ترديد جوانان غيرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بيش‏ترى برخورداريد. پس در حفظ متانت و وقار خود بيش‏تر دقّت كنيد.
. چنانچه در دانشگاه يا شهرستان محل سكونت‏تان مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آن‏جا مراجعه و شرايط خود را براى ازدواج ارائه كنيد تا اسباب ازدواج‏تان فراهم گردد. تأكيد مى‏شود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأييد مسؤولان رسمى دانشگاه باشد.
. به منظور كاهش موقت اين نياز غريزى و پيشگيرى از سقوط در دام گناه و لغزش‏هاى احتمالى، رعايت نكات زير سودمند است:
الف) حتّى المقدور روزى يك ساعت ورزش كنيد تا انرژى زائد بدنتان كاستى پذيرد.
ب) اگر توان جسمى داريد، هفته‏اى يك يا دو روز روزه بگيريد.
ج) انديشه‏هاى خويش را كنترل كنيد و از فكر كردن درباره مسائل جنسى بپرهيزيد.
د) مراقب نگاه‏هايتان باشيد و به روابط افراد متأهل با يكديگر و چهره و اندام جنس مخالف و فيلم‏هاى تحريك كننده نگاه نكنيد.
ه') اوقات فراغت خود را با شركت در برنامه‏هاى مختلف جمعى علمى، فرهنگى، دينى و انجام دادن كارهاى شخصى، هنرى، علمى پر كنيد. بكوشيد هيچ گاه بيكار و تنها نباشيد.
و) در انتخاب دوستان صميمى و هم اتاقى تان دقّت كرده، با افراد متين، باوقار، با عفت، متدين و با ادب و نزاكت ارتباط داشته باشيد و در فرصت‏هاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصيلى، اخلاقى، دينى گفت‏وگو كنيد.
ز) سعى كنيد نمازهاى روزانه را اول وقت و حتّى المقدور به جماعت بخوانيد.
ح) پس از نماز صبح، آياتى از قرآن را تلاوت كنيد؛ در معانى‏اش بينديشيد و براى حلّ مشكلات خود، از خداوند متعال يارى جوييد.
اميدواريم، ضمن رعايت راهكارهاى ارائه شده، همسرى شايسته بيابيد و زندگى اى شاد و سعادتمند در انتظارتان باشد.
پى‏نوشت:
. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها...».
. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ...».


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا در ادله موجود جهت استنباط احكام پوشش زن در برابر نامحرم به رنگ پوشش تصريح يا اشاره شده است؟ اگر هست، خواهشمنديم جهت آشنايي خواهران بيان فرماييد؟
پاسخ از :: آيت الله مکارم شيرازي
پوشش زن رنگ خاصّي ندارد و الان هم در ميان مسلمان‏هايي كه مقيد به حجاب هستند در بلاد مختلف، رنگ‏هاي مختلفي معمول شده است؛ ولي شك نيست پوشش زن بايد طوري باشد كه رنگ آن مايه تحريك ديگران نشود و همان طور كه مردان غالباً در لباس‏ها و پوشش خود رنگ‏هاي سنگين انتخاب و از رنگ‏هاي جلف پرهيز مي‏كنند و آن را به بچه‏ها واگذار مي‏كنند، زنان هم در صحنه اجتماع كه ظاهر مي‏شوند، بايد مثل مردان از رنگ‏هاي سنگين استفاده كنند كه منشأ مفاسد نشود.


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
چرا آمار طلاق در كشورمان زياد شده است؟
عوامل طلاق در كشور
ارائة هر گونه راه حلي براي پيش‏گيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشه‏اي و دقيق عوامل جامعه‏شناختي آن است كه به اختصار به بيان مهم‏ترين آنها مي‏پردازيم:
. طبق آمار موجود در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، يكي از مهم‏ترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بي‏كاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بي‏كاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينه‏هاي طلاق و جدايي را فراهم مي‏آورد.
. تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاري‏هاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزش‏هاي اجتماعي را در پي‏داشت: از سنّت به سوي مدرن، از ساده‏زيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزش‏ها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است.
پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانواده‏ها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزش‏هاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزش‏هاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه مي‏شود.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمع‏هاي قضايي خانواده، براي پيش‏گيري از جدايي خانواده‏ها قابل توجه است. اميد مي‏رود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوض‏ترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا عفت وحجاب صحيح مانع از ازدواج است ؟
بى‏ترديد آنچه مطرح شد، مشكل بسيارى از جوانان جوياى آرامش عصر حاضر است؛ هر چند گروهى جرأت پرسيدن و چاره جويى ندارند. احساس مسؤوليت شما خواهر گرامى قابل تقدير و تحسين مى‏نمايد. ناگفته پيداست، پرداختن به علل و عوامل وضع موجود در حوصله اين چند سطر نمى‏گنجد. آنچه مسلم است و شما نيز در نامه‏تان به آن اشاره كرده‏ايد، سبب مهم بى‏حوصلگى، خستگى، نداشتن شور و اشتياق به درس و برنامه‏هاى مختلف، احساس تنهايى و عدم تأمين يكى از نيازهاى اساسى است. روان شناسان بر اين باورند كه انسان در هر مرحله‏اى از حيات خويش به محبت نياز دارد و علاقه‏مند است ديگران دوستش بدارند. اين نياز، پس از سن بلوغ، تبلور فزون‏تر مى‏يابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف آشكار مى‏گردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى ميان زن و مرد، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ يكى از نيازهاى اساسى انسان در مرحله‏اى خاص از زندگى است. با ازدواج كانونى ايجاد مى‏شود كه در آن زن و مرد احساس آرامش مى‏كنند؛ انگيزه ادامه زندگى مى‏يابند و بى‏حوصلگى، خستگى، و احساس تنهايى‏شان از ميان مى‏رود. نياز به امنيت خاطر، نياز به معاشرت، نياز به درد دل كردن، نياز به تشويق و تمجيد، نياز به مقبوليت و جلب توجّه و نياز به محبت در سايه ازدواج تأمين مى‏شود. اين نيازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانى‏ها و زيان‏هاى فراوان پديد مى‏آورند. بنابراين، ازدواج از عوامل اصلى آرامش و سكون و تعادل است. ازدواج به زندگى زن و مرد جهت مى‏بخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سركش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم مى‏آورد. ويل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمين، درباره ازدواج مى‏نويسد: «اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سال‏هاى طبيعى انجام گيرد، بيمارى‏هاى روانى و فحشا، احساس تنهايى و گوشه‏گيرى ناپسند و انحرافات جنسى كه زندگى را لكه دار كرده است، تا نصف تقليل خواهد يافت.»
پس وقتى انسان، از نظر زيستى و فكرى و روانى و اجتماعى براى ايفاى نقش همسرى آمادگى پيدا مى‏كند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گريزى بى‏دليل است. به تعويق انداختن غير منطقى اين امر مهم، آرامش فكرى و بهداشت روانى را از ميان مى‏برد و به تدريج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چيره مى‏سازد. اين همان حقيقتى است كه چهارده قرن قبل قرآن با بيانى ساده، عميق و پر معنا در آيه صد و هشتاد و نهم اعراف‏1 بيان داشته است.
بنابراين، پيمودن طريق رشد، نيل به كمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى در گرو ارضاى نيازهاى غريزى و فطرى انسان است؛ به شرط آن كه تأمين آن‏ها از طريق صحيح و مورد تأييد عقل، شرع و عرف صورت گيرد. از طرف ديگر، قرآن، در آيه سى و دوم سوره نور2 به مردم دستور مى‏دهد مردان و زنان بى‏همسر را همسر دهند. بنابراين، مى‏توان طرح و برنامه ريزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان را از وظايف خانواده‏ها، جامعه و مسؤولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى دانست.
طبيعى است، در اين گستره، هر كس مسؤوليت خاصى دارد. خانواده‏ها بايد با اجتناب از تشريفات، كاهش سطح انتظارات و فراهم كردن امكانات اوليه در اين راه گام بردارند و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ايجاد تسهيلات مالى و غيره.
امّا اگر به هر دليلى خانواده‏ها، افراد، مسؤولان، نهادها و ديگران به وظيفه خويش عمل نكنند يا امكانات و موقعيت به آن‏ها اجازه فعاليت ندهد، شما و ديگر جوانان چه بايد بكنيد؟ آيا انسان مى‏تواند براى رسيدن به آرامش روانى و تأمين يكى از نيازهاى اساسى‏اش به هر اقدامى دست بزند؟ آيا بايد براى پيدا كردن شريك زندگى، از بسيارى هنجارهاى صحيح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست كشيد و در هر محل و كوى و برزن در پى اين و آن دويد؟ به عبارت ديگر، آيا مى‏توان براى به دست آوردن آرامش روانى آرامش خود را از ميان برد!! بى‏ترديد پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربه‏هاى تلخ جوانانى كه گمان مى‏كردند مى‏توان با زير پا گذاشتن عفت و حجاب و ساير هنجارهاى پذيرفته شده جامعه و مورد تأكيد دين به آرامش رسيد و به همسر دلخواه دست يافت ، توجّه كنيم. يكى مى‏نويسد:
«... آرى، اكنون دريافته‏ام پسر غريبه‏اى كه در كوچه و بازار با دخترى طرح آشنايى مى‏ريزد، قصد ازدواج با او ندارد و سرانجام دوستى‏هاى خيابانى چيزى جز ندامت و رسوايى نيست.» ديگرى براى ما نوشته است: «... اكنون پى برده‏ام حتّى پست‏ترين پسرها دنبال سنگين‏ترين و باوقارترين دخترها مى‏گردند.» بنابراين، راهى كه ديگران پيش گرفته‏اند نه مورد تأييد علم و تجربه دانشمندان جديد است و نه عقل و شرع و عرف جامعه مى‏پذيرد. از طرف ديگر، تجربه‏هاى تلخ و اندوهبار بسيارى از جوانان شكست خورده و پشيمان نادرستى اين روش را ثابت مى‏كند. همه بر اين باورند كه بيش‏تر اين روابط و عشق‏ها به ازدواج نمى‏انجامد؛ و اگر به ازدواج انجامد، پس از مدتى به طلاق مى‏كشد؛ و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمى‏آورد؛ زيرا خاطره روابط نامشروع گذشته سبب از ميان رفتن آرامش روحى مى‏شود؛ به طور ناخودآگاه فرد را رنج مى‏دهد و نمى‏گذارد واقعاً به همسرش عشق ورزد.
در نتيجه ازدواجى كه بايد آرامش به ارمغان آورد، تهديد كننده آرامش خواهد شد. ممكن است بپرسيد. افرادى چون من چگونه مشكل خود را حلّ كنيم؟ براى رسيدن به پاسخ، توجّه به نكات زير ضرورت دارد:
. سن ازدواج در جامعه كنونى، با توجّه به وضعيت فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراين، زياد نگران به تأخير افتادن آن نباشيد. اين مشكل بسيارى از جوانان كشور است كه اميدواريم با تدابير لازم در دراز مدّت حلّ شود.
. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ كنيد. بى‏ترديد جوانان غيرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بيش‏ترى برخورداريد. پس در حفظ متانت و وقار خود بيش‏تر دقّت كنيد.
. چنانچه در دانشگاه يا شهرستان محل سكونت‏تان مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آن‏جا مراجعه و شرايط خود را براى ازدواج ارائه كنيد تا اسباب ازدواج‏تان فراهم گردد. تأكيد مى‏شود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأييد مسؤولان رسمى دانشگاه باشد.
. به منظور كاهش موقت اين نياز غريزى و پيشگيرى از سقوط در دام گناه و لغزش‏هاى احتمالى، رعايت نكات زير سودمند است:
الف) حتّى المقدور روزى يك ساعت ورزش كنيد تا انرژى زائد بدنتان كاستى پذيرد.
ب) اگر توان جسمى داريد، هفته‏اى يك يا دو روز روزه بگيريد.
ج) انديشه‏هاى خويش را كنترل كنيد و از فكر كردن درباره مسائل جنسى بپرهيزيد.
د) مراقب نگاه‏هايتان باشيد و به روابط افراد متأهل با يكديگر و چهره و اندام جنس مخالف و فيلم‏هاى تحريك كننده نگاه نكنيد.
ه') اوقات فراغت خود را با شركت در برنامه‏هاى مختلف جمعى علمى، فرهنگى، دينى و انجام دادن كارهاى شخصى، هنرى، علمى پر كنيد. بكوشيد هيچ گاه بيكار و تنها نباشيد.
و) در انتخاب دوستان صميمى و هم اتاقى تان دقّت كرده، با افراد متين، باوقار، با عفت، متدين و با ادب و نزاكت ارتباط داشته باشيد و در فرصت‏هاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصيلى، اخلاقى، دينى گفت‏وگو كنيد.
ز) سعى كنيد نمازهاى روزانه را اول وقت و حتّى المقدور به جماعت بخوانيد.
ح) پس از نماز صبح، آياتى از قرآن را تلاوت كنيد؛ در معانى‏اش بينديشيد و براى حلّ مشكلات خود، از خداوند متعال يارى جوييد.
اميدواريم، ضمن رعايت راهكارهاى ارائه شده، همسرى شايسته بيابيد و زندگى اى شاد و سعادتمند در انتظارتان باشد.
پى‏نوشت:
. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها...».
. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ...».


 






نویسه جدید وبلاگ

متن نویسه...

تنگی رگ های قلب

 

عضلات قلب همچون سایر اعضای بدن نیاز مداوم به گردش خون دارند .رگ های کرونری نام رگ های قلب است که وظیفه مهم را انجام می دهند.آترواسکلروزیس یا تصلب الشرایین بیماری تنگ شدن رگ ها در اثر رسوب موادی همچون چربی است که بسیاری از رگ ها ی بدن از جمله مغز,کلیه ها و قلب را دچار می سازد. آترواسکلروز در هر حال با زیاد شدن سن گریبانگیر همه می شود اما پیشرفت آن در همه افراد یکسان نیست .خانم ها در سنین باروری بسیار کمتر از مردان دچار این بیماری می شوند .بالا بودن فشار خون ,به هم خوردن تعادل چربی های خون ,مصرف سیگارودیابت عوامل خطر ساز این بیماری هستند که با کنترل انها می توان سیر این بیماری را کند کرد.چاقی عمومی(شاخص توده بدنی بالاتر از عدد30)وچاقی شکمی(دور شکم در مردان بالاتر از 101ودر زنان بالاتر از 88سانتی متر )نه تنها افراد را مستعد فشار خون,بالا رفتن چربی خون ودیابت می سازد بلکه به طور مستقل عاملخطرآترواسکلروزاست.این بیماری با تنگ کردن رگ های مغز باعث سکته مغزی می شود.تنگی شریان های کلیوی از عوامل مهم فشار خون است که در اثر همین بیماری ایجاد می شود تنگ شدن رگ های قلبی عامل ایجاد دردهای قلبی وسکته قلبی است که در این نوشتار دردهای قلبی ناشی از تنگی رگ های کرونر توضیح داده می شود.در افراد دچار تنگی کرونر ,در شرایطی که قلب نیازمند اکسیژن بیشتر است مثل زمان فعالیت,هیجان ,قرار گرفتن در معرض سرما ویا زمام غذا خوردن درد قفسه سینه شروع می شودو استراحت یا مصرف داروی نیتروگلیسرین باعث بهبودی می شود این درد معمولا3تا20دقیقه طول می کشد وبه صورت مبهم ,به صورت فشار به قفسه سینه یا احساس خفگی است.این درد گاه به گردن,فک ویا کتف ودست چپ تیر می کشد.داروی نیتروگلیسرین که به شکل زیر زبانی واسپری وجود دارد با گشاد کردن رگ های کرونری باعث بهبودی بیمار می شود ویکی ازنشانه های بیماری کرونربهبودی درد بااستفاده از این دارواست.توجه به این نکته لازم است که داروی نیتروگلیسرین باعث افت فشار خون می شودواستفاده از ان بدون تجویز پزشک جایز نیست.درمورد دردهایی که چند ثانیه طول می کشندودردهایی که در حین فعالیت بهبودی میابندوموقع استراحت دوباره شروع میشوند احتمال بیماری کرونر کم است ولی باید حتمابرسی انجام شود.بیماردارای کرونر در بین حملات درد,هیچ گونه علامتی ندارد تغییراتی در جریان الکتریکی وحرکات عضلات قلب رخ میدهد که با استفاده از نوار قلب,اکوکاردیوگرافی ویا اسکن قلب می توان وجود بیماری کرونررا ردیا تایید کرد.به این ترتیب گاه برای تشخیص لازم است با ورزش یا برخی داروها قلب راتحت فشار قرار دهیم.  






نویسه جدید وبلاگ

دل خوش از انیم که حج میرویم قافل ازانیم که کج میرویم کعبه به دیدار خدا میرویم او که همین جاست کجا میرویم حج بخدا جز به دل پاک نیست شستن غم از دل غمناک نیست دین که به تسبیح وسر وریش نیست هر که علی گفت درویش نیست صبح به صبح در پی مکروفریب شب همه شب گریه وامن یجیب




گزارش تخلف
بعدی