نویسه جدید وبلاگ
همیشه از طرف داران حق باش یکی از دوستان با مهربان به گوشم گفت آقای فلانی: چرا اخمو نشستی رو به دیوار چرا پٌک میزنی هردم به سیگار بگو باز چی شده دادت بلنده! مگرطی گشته صبرت پیش بنده چه کار داری که نرخ نون گرونه مرض داری بگی تقصیر اونه چه کار داری بگویی حرفی از نفت چه کار داری که نفت ما کجا رفت؟ مگر این نفت قبلا زان ما بود نه جانم من بلای جان ما بود آخر دیگی که بهر ما نجوشه چه مربوطه به ماها هر چه توشه؟ مگو دزدان بیلیاردی چطو شد چطو یکهٌوهمش یخ بود،اُوشد برو توصف به فکرگوشت ونون باش ولش کن هرچه دیدی فکر جون باش اگر خواهی کنی گردن کُلفتی یقین توی هلفدونی میفتی؟ به او گفتم که این حرفُ کی گفته ولش کن هرکی گفته حرف مُفته همین اشعارترباشد گواهم که مخلص ماه ترخیلی زماهم؟!نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
فلسفه ازدواج موقت چيست؟ چه شرايطي دارد؟
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوريك كاملاً پذيرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتي برخي از متفكران بزرگ غربي ـ مانند راسل ـ يكي از راههاي حل مشكل ازدواج دائمي و ديررس را در دنياي كنوني، پناه بردن به ازدواج موقت ميدانند. از نظر عملي نيز در نظام جمهوري اسلامي، اين مسئله مقبول افتاده؛ ليكن فرهنگ اجتماعي، هنوز پذيراي آن نيست. به عبارت ديگر، صيغة موقّت نيز نوعي ازدواج است. بنابراين، هر فرد واجد شرايط ميتواند از شخصي كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاري و براي مدتي موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصيل ـ با وي ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابي آني اشتباه گرفتهاند و همين مسئله سبب شده است اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقي خود را باز يابد. تبليغات سوئي هم كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غربگرايان انجام شده، در ضمير مردم رخنه كرده است؛ به گونهاي كه گاهي روابط نامشروع، با تسامح نگريسته ميشود؛ ولي ازدواج موقت، طوري ديگر معرفي ميگردد. براي حل اين مشكل بايستي تلاش فرهنگي و اجتماعي گستردهاي صورت پذيرد تا جوانان از آسيب شياطين مصون بمانند.
شرايط عقد موقت
عقد موقت يا صيغه، داراي شرايط زير است:
. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضايت قلبي درست نميشود.
. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال.
. مقدار مهريه هم بايد در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذكر گردد.
. اگر دختر باكره بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جد پدري باشد؛ همان گونه كه در ازدواج دائم نيز اين طور است.
. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اينكه عقد، دوباره تجديد شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام ميشود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق يا فسخ، عقد منفسخ ميشود.
نكاح موقّت از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است؛ ولي اگر اين كار، بدون اتخاذ تدابير و قانونمنديهاي لازم صورت پذيرد، بيشك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود؛ ولي متأسفانه در حال حاضر چنين زمينههايي وجود ندارد. در چنين شرايطي، براي رهايي از دغدغههاي فكري و روحي، بهتر است با تصميم جدي، براي ازدواج اقدام كنيد.
اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي اشباع آنها متوجه راههاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نميتوان از بين برد و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است. بنابراين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولي اشباع نموده و از آنها در مسير سازندگي بهرهبرداري كنيم.
اكنون اين پرسش پيش ميآيد كه در بسياري از شرايط و محيطها، افرادي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرتهاي طولاني و يا مأموريتها با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي روبه رو ميشوند. اين موضوع به خصوص در عصر حاضر به شكل حادتري رخ نموده است؛ چرا كه سن ازدوج، بر اثر طولاني شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعي، بالا رفته و كمتر جواني ميتواند در سن پايين ـ يعني در داغترين دوران غريزه جنسي ـ اقدام به ازدواج كند. با اين وضع، چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبانها و راهبهها) تشويق كرد؟ يا اينكه آنان را در برابر بيبند و باري جنسي، آزاد گذاشت و شاهد صحنههاي زننده بود؟ و يا آنكه راه سومي را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بيبند و باري جنسي را؟
«ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايي جوابگوي نيازمنديهاي جنسي همه طبقات مردم نبوده و نيست. ما بر سر دو راهي قرار داريم: يا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم. معلوم نيست آنها كه هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابي براي اين سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد ـ كه با عدم تمكن مالي يا اشتغالات تحصيلي و مانند آن نسازد ـ و نه زيانهاي فجايع جنسي و فحشا را در بر دارد. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374، ج 3، ص 341) البته يکي ار موانع جدي ازدواج موقّت سوء استفادة افراد عياش است. ازدواج موقّت راهي اضطراري و موقّت براي جلوگيري از معضلات جنسي است؛ نه راهي براي شهوتراني تا ثبات خانوادهها را به مخاطره انداخته وجايگزين ازدواج دائم شود!!
ترديدي نداريم كه همه اين مشكلات فعلي ـ كه بيشتر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد ـ غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ زده است و ارضاي طبيعي يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار ـ بلكه محال ـ نموده است. بايد با حركتي عظيم و بنيادين در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
براي رسيدن به اين هدف، بايد همه علتها و محركهاي مشكل ياد شده شناسايي (اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) و سپس با مشاركت دولت و مردم، ابتدا راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه براي مشكلات باقيمانده، راه ازدواج موقّت در پيش گرفته و براي مقبوليّت همگاني آن، بيش از پيش تلاش شود.
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
فلسفه ازدواج موقت چيست؟ چه شرايطي دارد؟
فلسفه ازدواج موقت
ازدواج موقت، از نظر تئوريك كاملاً پذيرفته شده است و نه تنها در اسلام، كه حتي برخي از متفكران بزرگ غربي ـ مانند راسل ـ يكي از راههاي حل مشكل ازدواج دائمي و ديررس را در دنياي كنوني، پناه بردن به ازدواج موقت ميدانند. از نظر عملي نيز در نظام جمهوري اسلامي، اين مسئله مقبول افتاده؛ ليكن فرهنگ اجتماعي، هنوز پذيراي آن نيست. به عبارت ديگر، صيغة موقّت نيز نوعي ازدواج است. بنابراين، هر فرد واجد شرايط ميتواند از شخصي كه او نيز شرايط ازدواج موقت را دارا است، خواستگاري و براي مدتي موقت ـ مانند چند ساله دوران تحصيل ـ با وي ازدواج كند.
متأسفانه غالب افراد، ازدواج موقت را با كاميابي آني اشتباه گرفتهاند و همين مسئله سبب شده است اين موضوع نتواند در جامعه ما جايگاه حقيقي خود را باز يابد. تبليغات سوئي هم كه بيش از يك قرن در جامعه ما توسط غربگرايان انجام شده، در ضمير مردم رخنه كرده است؛ به گونهاي كه گاهي روابط نامشروع، با تسامح نگريسته ميشود؛ ولي ازدواج موقت، طوري ديگر معرفي ميگردد. براي حل اين مشكل بايستي تلاش فرهنگي و اجتماعي گستردهاي صورت پذيرد تا جوانان از آسيب شياطين مصون بمانند.
شرايط عقد موقت
عقد موقت يا صيغه، داراي شرايط زير است:
. ازدواج موقت مانند ازدواج دائم، نياز به خواندن عقد و الفاظ مخصوص دارد و با صرف رضايت قلبي درست نميشود.
. فرق عمده در ازدواج موقت با دائم، اين است كه در عقد موقت بايد مدت ذكر شود كه آيا مثلاً يك ساعت است يا ده سال.
. مقدار مهريه هم بايد در عقد موقّت، مشخص شود و هنگام خواندن عقد، ذكر گردد.
. اگر دختر باكره بخواهد صيغه شود، بايد با اذن پدر يا جد پدري باشد؛ همان گونه كه در ازدواج دائم نيز اين طور است.
. در عقد ازدواج موقّت، بعد از تمام شدن مدت، زن بايد از مرد جدا شود و عده نگه دارد؛ مگر اينكه عقد، دوباره تجديد شود. اگر قبل از تمام شدن مدت، مرد بقيه آن را ببخشد، ازدواج موقت تمام ميشود؛ اما ازدواج دائم، فقط با طلاق يا فسخ، عقد منفسخ ميشود.
نكاح موقّت از نيازهاي ضروري جامعه اسلامي است؛ ولي اگر اين كار، بدون اتخاذ تدابير و قانونمنديهاي لازم صورت پذيرد، بيشك عوارض نامطلوب بهداشتي و روحي براي جامعه در بر خواهد داشت. مسلماً ازدواج موقّت از نظر هزينه و نيازهاي ديگر، همانند ازدواج دائم نيست و طبيعتاً براي اكثر جوانان قابل دسترسي خواهد بود؛ ولي متأسفانه در حال حاضر چنين زمينههايي وجود ندارد. در چنين شرايطي، براي رهايي از دغدغههاي فكري و روحي، بهتر است با تصميم جدي، براي ازدواج اقدام كنيد.
اگر به غرايز طبيعي انسان، به صورت صحيحي پاسخ گفته نشود، براي اشباع آنها متوجه راههاي انحرافي خواهد شد؛ زيرا اين حقيقت قابل انكار نيست كه غرايز طبيعي را نميتوان از بين برد و فرضا هم بتوانيم از بين ببريم، چنين اقدامي عاقلانه نيست و به نوعي، مبارزه با قانون آفرينش است. بنابراين راه صحيح آن است كه آنها را از طريق معقولي اشباع نموده و از آنها در مسير سازندگي بهرهبرداري كنيم.
اكنون اين پرسش پيش ميآيد كه در بسياري از شرايط و محيطها، افرادي قادر به ازدواج دائم نيستند، يا افراد متأهل در مسافرتهاي طولاني و يا مأموريتها با مشكل عدم ارضاي غريزه جنسي روبه رو ميشوند. اين موضوع به خصوص در عصر حاضر به شكل حادتري رخ نموده است؛ چرا كه سن ازدوج، بر اثر طولاني شدن دوره تحصيل و مسائل پيچيده اجتماعي، بالا رفته و كمتر جواني ميتواند در سن پايين ـ يعني در داغترين دوران غريزه جنسي ـ اقدام به ازدواج كند. با اين وضع، چه بايد كرد؟ آيا بايد مردم را به سركوب كردن اين غريزه (همانند رهبانها و راهبهها) تشويق كرد؟ يا اينكه آنان را در برابر بيبند و باري جنسي، آزاد گذاشت و شاهد صحنههاي زننده بود؟ و يا آنكه راه سومي را در پيش بگيريم كه نه مشكلات ازدواج دائم را به بار آورَد و نه آن بيبند و باري جنسي را؟
«ازدواج دائم» نه در گذشته و نه در امروز، به تنهايي جوابگوي نيازمنديهاي جنسي همه طبقات مردم نبوده و نيست. ما بر سر دو راهي قرار داريم: يا بايد «فحشا» را مجاز بدانيم و يا طرح ازدواج موقت را بپذيريم. معلوم نيست آنها كه هم با ازدواج موقت مخالفند و هم با فحشا، چه جوابي براي اين سؤال دارند؟ طرح ازدواج موقّت، نه شرايط سنگين ازدواج دائم را دارد ـ كه با عدم تمكن مالي يا اشتغالات تحصيلي و مانند آن نسازد ـ و نه زيانهاي فجايع جنسي و فحشا را در بر دارد. ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه(تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1374، ج 3، ص 341) البته يکي ار موانع جدي ازدواج موقّت سوء استفادة افراد عياش است. ازدواج موقّت راهي اضطراري و موقّت براي جلوگيري از معضلات جنسي است؛ نه راهي براي شهوتراني تا ثبات خانوادهها را به مخاطره انداخته وجايگزين ازدواج دائم شود!!
ترديدي نداريم كه همه اين مشكلات فعلي ـ كه بيشتر ريشه در فرهنگ عمومي جامعه دارد ـ غل و زنجيرهاي آهنيني را بر دست و پاي تمامي افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ زده است و ارضاي طبيعي يكي از نيرومندترين غرايز را دشوار ـ بلكه محال ـ نموده است. بايد با حركتي عظيم و بنيادين در فرهنگ جامعه، ساختار فكري مردم در اين زمينه زير و رو شود تا اين قيد و بندها از هم گسسته گردد.
براي رسيدن به اين هدف، بايد همه علتها و محركهاي مشكل ياد شده شناسايي (اعم از اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) و سپس با مشاركت دولت و مردم، ابتدا راه «ازدواج دائم» هموار گردد. آن گاه براي مشكلات باقيمانده، راه ازدواج موقّت در پيش گرفته و براي مقبوليّت همگاني آن، بيش از پيش تلاش شود.
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
مردم در روز قيامت چند دستهاند؟
دسته بندى اول: پس از اينكه همه بندگان در صحنه قيامت حاضر مىشوند، در آن صحنه مردم به دو گروه مشخص تقسيم مىشوند:
(وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِها فاقِرَةٌ)؛قيامة (75)، آيات 22 - 26. «صورتهايى شاداب و مسرور است و به پروردگارش مىنگرد و صورتهايى عبوس و در هم كشيده است زيرا مىداند عذابى در پيش دارد كه پشت را در هم مىشكند».
دسته بندى دوم: در كنار اين تقسيمبندى كلى، مردم در قيامت به دستههاى جزىترى تقسيم مىشود و آن تقسيم مردم به اصحاب شمال و اصحاب يمين و سابقون است:
(وَ كُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً فَأَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَيْمَنَةِ وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ)؛واقعة (56)، آيات 7 - 13. «و شما سه گروه خواهيد بود [نخست] سعادتمنداان و خجستگانند، چه سعادتمندان و خجستگانى و گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند. چه شقاوتمندانى و شومانى! و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند آنها مقربانند».
در اين نگاه «مخلَصين» همان «سابقون» هستند و اصحاب شمال همان گروهىاند كه با گناهان خود، خود را از محضر حق دور كردهاند. اما اصحاب يمين، مؤمنان اهل نجاتاند.
دسته بندى سوم: 1. بهشتيان، 2. جهنميان، 3. مخلَّطون، 4. مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّه، 5. مستضعفان فكرى و 6. اصحاب اعراف.
امام صادق(ع) با استناد به آيات قرآن، اين شش گروه را چنين معرفى مىفرمايند:
«النَّاسُ عَلَى سِتَّةِ أَصْنَافٍ.
قَالَ قُلْتُ أَ تَأْذَنُ لِى أَنْ أَكْتُبَهَا؟ قَالَ نَعَمْ.
قُلْتُ مَا أَكْتُبُ؟ قَالَ اكْتُبْ أَهْلَ الْوَعِيدِ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ أَهْلِ النَّارِ.
وَ اكْتُبْ (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً)؛اشاره به توبه (9)، آيه 102. قَالَ قُلْتُ مَنْ هَؤُلَاءِ قَالَ وَحْشِيٌّ مِنْهُمْ.
قَالَ وَ اكْتُبْ (وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ)؛اشاره به توبه (9)، آيه 106. .
قَالَ وَ اكْتُبْ (إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً)؛اشاره به نساء (4)، آيه 98.
لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً إِلَى الْكُفْرِ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلاً إِلَى الْإِيمَانِ (فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ)؛اشاره به نساء (4)، آيه 99..
قَالَ وَ اكْتُبْ أَصْحَابَ الْأَعْرَافِاشاره به اعراف (7)، آيه 48.. قَالَ قُلْتُ وَ مَا أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ؟ قَالَ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَإِنْ أَدْخَلَهُمُ النَّارَ فَبِذُنُوبِهِمْ وَ إِنْ أَدْخَلَهُمُ الْجَنَّةَ فَبِرَحْمَتِهِ»؛كافى، ج 2، ص 381.
«مردم به شش گروهاند؛ راوى مىگويد: عرض كردم: اجازه مىفرماييد تا آن را يادداشت كنم؟ فرمود: آرى. عرض كردم: چه بنويسم؟
فرمود: بنويس، [دو گروه] اهل نويدند: از اهل بهشت و اهل آتش.
بنويس. «گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردهاند و كار خوب و بد را با هم آميختهاند. عرض كردم: آنها چه كسانىاند؟ فرمود: وحشىغلام حبشى كه با دستور هند همسر ابوسفيان، حضرت حمزه را به شهادت رساند و سينهاش را شكافت و جگر حمزه را تحويل هند داد. اما بعدها توبه كرد و به اسلام گرويد. از اين گروه است.
فرمود: بنويس. گروهى ديگر به فرمان خداوند واگذار شدهاند [و كارشان با خدا است] يا آنان را مجازات مىكند يا توبه آنان را مىپذيرد.
فرمود: بنويس. گروه ديگر مستضعفان فكرىاند كه قرآن بدانها اشاره دارد؛ مگر آن دسته از مردان و زنان و كودكانى كه به راستى مستضعف باشند و نه چارهاى دارند و نه راهى مىيابند (يعنى، نه چارهاى به كفر دارند و نه راهى به ايمان دارند)؛ ممكن است خداوند آنها را عفو فرمايد.
فرمود: بنويس. گروه ديگر، اصحاب اعرافاند. عرض كردم: اصحاب اعراف به چه معنا است؟ فرمودند: گروهى كه خوبىها و بدىهاىشان يكسان است؛ اگر آنها را به آتش وارد كند، به دليل گناهانشان است و اگر به بهشت ببرد، به دليل رحمت [بى پايانش ]است».
با توجه به اين دسته بندىها - به ويژه دسته بندى سوم - به نظر مىرسد كه مواقف ميزان و حساب براى «متوسطين» مردم است؛ زيرا بجز مؤمنان متوسط - كه پس از سير خود در نهايت به بهشت مىروند - مؤمنان اديان ديگر - كه حق به آنها نرسيده و در دين خود پابرجا بودهاند - يا اهل كتاب و كافران و مشركان كه روحيه استكبار نداشتند و جز سران كفر و نفاق نبودهاند و در جهنم - به فضل الهى - تا ابد نيستند؛ بايد اين مواقف را طى كنند تا در نهايت به جايگاه اصلى خود - بهشت يا جهنم - برسند. بهشتيان در بهشت جاودان مىمانند؛ اما جهنميان به دو گروه تقسيم مىشوند: برخى تا ابد در جهنم مىمانند و آنها سران كفر و شرك و نفاق و داراى روحيه استكبارىاند كه هيچ اميد اصلاحى بر آنان نمىرود. اما ديگران، پس از طى مراحل اصلاح و پيدا كردن لياقت حضور در محضر الهى، به بهشت جاودان وارد مىشوند.
آرى روايات اهل بيت عصمت و طهارت را بايد با خود روايات سنجيد و تفسير كرد و ظاهراً تفسير روايت امام سجاد(ع) به اين است كه سران شرك و مشركان مستكبر، مستقيماً و بدون طى كردن مواقف حشر در آتش دوزخ گرفتار مىشوند.
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا عفت وحجاب صحيح مانع از ازدواج است ؟
بىترديد آنچه مطرح شد، مشكل بسيارى از جوانان جوياى آرامش عصر حاضر است؛ هر چند گروهى جرأت پرسيدن و چاره جويى ندارند. احساس مسؤوليت شما خواهر گرامى قابل تقدير و تحسين مىنمايد. ناگفته پيداست، پرداختن به علل و عوامل وضع موجود در حوصله اين چند سطر نمىگنجد. آنچه مسلم است و شما نيز در نامهتان به آن اشاره كردهايد، سبب مهم بىحوصلگى، خستگى، نداشتن شور و اشتياق به درس و برنامههاى مختلف، احساس تنهايى و عدم تأمين يكى از نيازهاى اساسى است. روان شناسان بر اين باورند كه انسان در هر مرحلهاى از حيات خويش به محبت نياز دارد و علاقهمند است ديگران دوستش بدارند. اين نياز، پس از سن بلوغ، تبلور فزونتر مىيابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف آشكار مىگردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى ميان زن و مرد، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ يكى از نيازهاى اساسى انسان در مرحلهاى خاص از زندگى است. با ازدواج كانونى ايجاد مىشود كه در آن زن و مرد احساس آرامش مىكنند؛ انگيزه ادامه زندگى مىيابند و بىحوصلگى، خستگى، و احساس تنهايىشان از ميان مىرود. نياز به امنيت خاطر، نياز به معاشرت، نياز به درد دل كردن، نياز به تشويق و تمجيد، نياز به مقبوليت و جلب توجّه و نياز به محبت در سايه ازدواج تأمين مىشود. اين نيازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانىها و زيانهاى فراوان پديد مىآورند. بنابراين، ازدواج از عوامل اصلى آرامش و سكون و تعادل است. ازدواج به زندگى زن و مرد جهت مىبخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سركش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم مىآورد. ويل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمين، درباره ازدواج مىنويسد: «اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سالهاى طبيعى انجام گيرد، بيمارىهاى روانى و فحشا، احساس تنهايى و گوشهگيرى ناپسند و انحرافات جنسى كه زندگى را لكه دار كرده است، تا نصف تقليل خواهد يافت.»
پس وقتى انسان، از نظر زيستى و فكرى و روانى و اجتماعى براى ايفاى نقش همسرى آمادگى پيدا مىكند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گريزى بىدليل است. به تعويق انداختن غير منطقى اين امر مهم، آرامش فكرى و بهداشت روانى را از ميان مىبرد و به تدريج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چيره مىسازد. اين همان حقيقتى است كه چهارده قرن قبل قرآن با بيانى ساده، عميق و پر معنا در آيه صد و هشتاد و نهم اعراف1 بيان داشته است.
بنابراين، پيمودن طريق رشد، نيل به كمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى در گرو ارضاى نيازهاى غريزى و فطرى انسان است؛ به شرط آن كه تأمين آنها از طريق صحيح و مورد تأييد عقل، شرع و عرف صورت گيرد. از طرف ديگر، قرآن، در آيه سى و دوم سوره نور2 به مردم دستور مىدهد مردان و زنان بىهمسر را همسر دهند. بنابراين، مىتوان طرح و برنامه ريزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان را از وظايف خانوادهها، جامعه و مسؤولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى دانست.
طبيعى است، در اين گستره، هر كس مسؤوليت خاصى دارد. خانوادهها بايد با اجتناب از تشريفات، كاهش سطح انتظارات و فراهم كردن امكانات اوليه در اين راه گام بردارند و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ايجاد تسهيلات مالى و غيره.
امّا اگر به هر دليلى خانوادهها، افراد، مسؤولان، نهادها و ديگران به وظيفه خويش عمل نكنند يا امكانات و موقعيت به آنها اجازه فعاليت ندهد، شما و ديگر جوانان چه بايد بكنيد؟ آيا انسان مىتواند براى رسيدن به آرامش روانى و تأمين يكى از نيازهاى اساسىاش به هر اقدامى دست بزند؟ آيا بايد براى پيدا كردن شريك زندگى، از بسيارى هنجارهاى صحيح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست كشيد و در هر محل و كوى و برزن در پى اين و آن دويد؟ به عبارت ديگر، آيا مىتوان براى به دست آوردن آرامش روانى آرامش خود را از ميان برد!! بىترديد پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربههاى تلخ جوانانى كه گمان مىكردند مىتوان با زير پا گذاشتن عفت و حجاب و ساير هنجارهاى پذيرفته شده جامعه و مورد تأكيد دين به آرامش رسيد و به همسر دلخواه دست يافت ، توجّه كنيم. يكى مىنويسد:
«... آرى، اكنون دريافتهام پسر غريبهاى كه در كوچه و بازار با دخترى طرح آشنايى مىريزد، قصد ازدواج با او ندارد و سرانجام دوستىهاى خيابانى چيزى جز ندامت و رسوايى نيست.» ديگرى براى ما نوشته است: «... اكنون پى بردهام حتّى پستترين پسرها دنبال سنگينترين و باوقارترين دخترها مىگردند.» بنابراين، راهى كه ديگران پيش گرفتهاند نه مورد تأييد علم و تجربه دانشمندان جديد است و نه عقل و شرع و عرف جامعه مىپذيرد. از طرف ديگر، تجربههاى تلخ و اندوهبار بسيارى از جوانان شكست خورده و پشيمان نادرستى اين روش را ثابت مىكند. همه بر اين باورند كه بيشتر اين روابط و عشقها به ازدواج نمىانجامد؛ و اگر به ازدواج انجامد، پس از مدتى به طلاق مىكشد؛ و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمىآورد؛ زيرا خاطره روابط نامشروع گذشته سبب از ميان رفتن آرامش روحى مىشود؛ به طور ناخودآگاه فرد را رنج مىدهد و نمىگذارد واقعاً به همسرش عشق ورزد.
در نتيجه ازدواجى كه بايد آرامش به ارمغان آورد، تهديد كننده آرامش خواهد شد. ممكن است بپرسيد. افرادى چون من چگونه مشكل خود را حلّ كنيم؟ براى رسيدن به پاسخ، توجّه به نكات زير ضرورت دارد:
. سن ازدواج در جامعه كنونى، با توجّه به وضعيت فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراين، زياد نگران به تأخير افتادن آن نباشيد. اين مشكل بسيارى از جوانان كشور است كه اميدواريم با تدابير لازم در دراز مدّت حلّ شود.
. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ كنيد. بىترديد جوانان غيرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بيشترى برخورداريد. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقّت كنيد.
. چنانچه در دانشگاه يا شهرستان محل سكونتتان مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه و شرايط خود را براى ازدواج ارائه كنيد تا اسباب ازدواجتان فراهم گردد. تأكيد مىشود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأييد مسؤولان رسمى دانشگاه باشد.
. به منظور كاهش موقت اين نياز غريزى و پيشگيرى از سقوط در دام گناه و لغزشهاى احتمالى، رعايت نكات زير سودمند است:
الف) حتّى المقدور روزى يك ساعت ورزش كنيد تا انرژى زائد بدنتان كاستى پذيرد.
ب) اگر توان جسمى داريد، هفتهاى يك يا دو روز روزه بگيريد.
ج) انديشههاى خويش را كنترل كنيد و از فكر كردن درباره مسائل جنسى بپرهيزيد.
د) مراقب نگاههايتان باشيد و به روابط افراد متأهل با يكديگر و چهره و اندام جنس مخالف و فيلمهاى تحريك كننده نگاه نكنيد.
ه') اوقات فراغت خود را با شركت در برنامههاى مختلف جمعى علمى، فرهنگى، دينى و انجام دادن كارهاى شخصى، هنرى، علمى پر كنيد. بكوشيد هيچ گاه بيكار و تنها نباشيد.
و) در انتخاب دوستان صميمى و هم اتاقى تان دقّت كرده، با افراد متين، باوقار، با عفت، متدين و با ادب و نزاكت ارتباط داشته باشيد و در فرصتهاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصيلى، اخلاقى، دينى گفتوگو كنيد.
ز) سعى كنيد نمازهاى روزانه را اول وقت و حتّى المقدور به جماعت بخوانيد.
ح) پس از نماز صبح، آياتى از قرآن را تلاوت كنيد؛ در معانىاش بينديشيد و براى حلّ مشكلات خود، از خداوند متعال يارى جوييد.
اميدواريم، ضمن رعايت راهكارهاى ارائه شده، همسرى شايسته بيابيد و زندگى اى شاد و سعادتمند در انتظارتان باشد.
پىنوشت:
. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها...».
. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ...».
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا در ادله موجود جهت استنباط احكام پوشش زن در برابر نامحرم به رنگ پوشش تصريح يا اشاره شده است؟ اگر هست، خواهشمنديم جهت آشنايي خواهران بيان فرماييد؟
پاسخ از :: آيت الله مکارم شيرازي
پوشش زن رنگ خاصّي ندارد و الان هم در ميان مسلمانهايي كه مقيد به حجاب هستند در بلاد مختلف، رنگهاي مختلفي معمول شده است؛ ولي شك نيست پوشش زن بايد طوري باشد كه رنگ آن مايه تحريك ديگران نشود و همان طور كه مردان غالباً در لباسها و پوشش خود رنگهاي سنگين انتخاب و از رنگهاي جلف پرهيز ميكنند و آن را به بچهها واگذار ميكنند، زنان هم در صحنه اجتماع كه ظاهر ميشوند، بايد مثل مردان از رنگهاي سنگين استفاده كنند كه منشأ مفاسد نشود.
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
چرا آمار طلاق در كشورمان زياد شده است؟
عوامل طلاق در كشور
ارائة هر گونه راه حلي براي پيشگيري و مقابله با مسئله طلاق، نيازمند بررسي ريشهاي و دقيق عوامل جامعهشناختي آن است كه به اختصار به بيان مهمترين آنها ميپردازيم:
. طبق آمار موجود در مجتمعهاي قضايي خانواده، يكي از مهمترين عوامل طلاق در كشور، ناشي از معضل شوم اعتياد و عواقب ناشي از آن ـ از قبيل بيكاري، فقر، اختلافات خانوادگي و... ـ است.
. معضلات اقتصادي و اجتماعي از قبيل بيكاري و عدم اشتغال، سطح پايين درآمدها، مشكل مسكن و امكانات رفاهي و... از عوامل مهمي است كه زمينههاي طلاق و جدايي را فراهم ميآورد.
. تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه از سال 1368 به بعد پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران بازسازي كشور، مدلي براي توسعه اقتصادي و اجتماعي در پيش گرفته شد كه موجب بروز تضادهاي ارزشي و ناهنجاريهاي متعدد گرديد و اين توسعه، نتايجي از قبيل تغيير ارزشهاي اجتماعي را در پيداشت: از سنّت به سوي مدرن، از سادهزيستي به تجمّل، از كمك و ياري و ايثار و گذشت براي جامعه و حتي خانواده به سودجويي فردي، از ارزش قناعت به ارزش ثروت، از انسجام به فردگرايي و از ارزش دين و خدا به ارزش پول و دنيا. يكي از عواقب شوم تغيير ارزشها، سست شدن بنياد و كانون خانواده و گسترش طلاق است.
. هجوم شوم فرهنگي افسار گسيخته و سراپا مبتذل و بي بندوباري غرب، تمامي اركان جامعه از جمله خانواده را مورد تهديد قرار داده است. فرهنگ غرب ـ كه ريشه در فردگرايي و اصالت لذت و... دارد ـ انحطاط اخلاق و فروپاشي كانون خانواده را براي ساير جوامع نيز به ارمغان آورده است.
پس زماني كه مشكلات و معضلات اقتصادي، بيشتر خانوادهها را در فشار قرار داده باشد و از طرف ديگر، ارزشهاي اسلامي و تعهّدات اخلاقي ـ از قبيل ايمان، توكل، قناعت، صبر و احساس مسئوليت نسبت به اعضاي خانواده ـ نيز در اثر تغيير ارزشهاي حاكم بر جامعه و تهاجم فرهنگي دگرگون شده باشد، جامعه با سست شدن اركان خانواده و بروز طلاق مواجه ميشود.
تحقّق كامل عدالت اجتماعي و حلّ نيازهاي اساسي جامعه از نظر اقتصادي، حقوقي، فرهنگي، اجتماعي و بالاخره ايجاد و گسترش مراكز مشاوره براي حل مشكلات و اختلافات خانوادگي و برخي اقدامات ديگر در مجتمعهاي قضايي خانواده، براي پيشگيري از جدايي خانوادهها قابل توجه است. اميد ميرود با حل عوامل طلاق ـ كه در منابع اسلامي به عنوان مبغوضترين حلال خداوند نام برده شده و آثار و پيامدهاي منفي بسيار زيادي بر جامعه دارد ـ به هيچ وجه شاهد چنين معضلي در جامعه اسلامي نباشيم.
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...پرسش شماره 1
آيا عفت وحجاب صحيح مانع از ازدواج است ؟
بىترديد آنچه مطرح شد، مشكل بسيارى از جوانان جوياى آرامش عصر حاضر است؛ هر چند گروهى جرأت پرسيدن و چاره جويى ندارند. احساس مسؤوليت شما خواهر گرامى قابل تقدير و تحسين مىنمايد. ناگفته پيداست، پرداختن به علل و عوامل وضع موجود در حوصله اين چند سطر نمىگنجد. آنچه مسلم است و شما نيز در نامهتان به آن اشاره كردهايد، سبب مهم بىحوصلگى، خستگى، نداشتن شور و اشتياق به درس و برنامههاى مختلف، احساس تنهايى و عدم تأمين يكى از نيازهاى اساسى است. روان شناسان بر اين باورند كه انسان در هر مرحلهاى از حيات خويش به محبت نياز دارد و علاقهمند است ديگران دوستش بدارند. اين نياز، پس از سن بلوغ، تبلور فزونتر مىيابد و لزوم ارتباط با جنس مخالف آشكار مىگردد. تنها راه قابل قبول ابراز محبت و برقرارى دوستى ميان زن و مرد، ازدواج است. پس ازدواج پاسخ يكى از نيازهاى اساسى انسان در مرحلهاى خاص از زندگى است. با ازدواج كانونى ايجاد مىشود كه در آن زن و مرد احساس آرامش مىكنند؛ انگيزه ادامه زندگى مىيابند و بىحوصلگى، خستگى، و احساس تنهايىشان از ميان مىرود. نياز به امنيت خاطر، نياز به معاشرت، نياز به درد دل كردن، نياز به تشويق و تمجيد، نياز به مقبوليت و جلب توجّه و نياز به محبت در سايه ازدواج تأمين مىشود. اين نيازها، اگر به درستى و به موقع ارضا نشوند و از جاده اعتدال خارج گردند، نابسامانىها و زيانهاى فراوان پديد مىآورند. بنابراين، ازدواج از عوامل اصلى آرامش و سكون و تعادل است. ازدواج به زندگى زن و مرد جهت مىبخشد و مرد و زن نگران، مضطرب و سركش را رام ساخته، اسباب حفظ سلامت تن و روانشان را فراهم مىآورد. ويل دورانت، دانشمند معروف مغرب زمين، درباره ازدواج مىنويسد: «اگر راهى پيدا شود كه ازدواج در سالهاى طبيعى انجام گيرد، بيمارىهاى روانى و فحشا، احساس تنهايى و گوشهگيرى ناپسند و انحرافات جنسى كه زندگى را لكه دار كرده است، تا نصف تقليل خواهد يافت.»
پس وقتى انسان، از نظر زيستى و فكرى و روانى و اجتماعى براى ايفاى نقش همسرى آمادگى پيدا مىكند، هرگونه احساس و رفتار ازدواج گريزى بىدليل است. به تعويق انداختن غير منطقى اين امر مهم، آرامش فكرى و بهداشت روانى را از ميان مىبرد و به تدريج احساس نا امنى، نگرانى و اضطراب را بر فرد چيره مىسازد. اين همان حقيقتى است كه چهارده قرن قبل قرآن با بيانى ساده، عميق و پر معنا در آيه صد و هشتاد و نهم اعراف1 بيان داشته است.
بنابراين، پيمودن طريق رشد، نيل به كمال انسانى و تقرب به ذات حق تعالى در گرو ارضاى نيازهاى غريزى و فطرى انسان است؛ به شرط آن كه تأمين آنها از طريق صحيح و مورد تأييد عقل، شرع و عرف صورت گيرد. از طرف ديگر، قرآن، در آيه سى و دوم سوره نور2 به مردم دستور مىدهد مردان و زنان بىهمسر را همسر دهند. بنابراين، مىتوان طرح و برنامه ريزى و تلاش در جهت ازدواج جوانان را از وظايف خانوادهها، جامعه و مسؤولان فرهنگى اقتصادى و اجتماعى دانست.
طبيعى است، در اين گستره، هر كس مسؤوليت خاصى دارد. خانوادهها بايد با اجتناب از تشريفات، كاهش سطح انتظارات و فراهم كردن امكانات اوليه در اين راه گام بردارند و جامعه و نهادهاى اجتماعى با ايجاد تسهيلات مالى و غيره.
امّا اگر به هر دليلى خانوادهها، افراد، مسؤولان، نهادها و ديگران به وظيفه خويش عمل نكنند يا امكانات و موقعيت به آنها اجازه فعاليت ندهد، شما و ديگر جوانان چه بايد بكنيد؟ آيا انسان مىتواند براى رسيدن به آرامش روانى و تأمين يكى از نيازهاى اساسىاش به هر اقدامى دست بزند؟ آيا بايد براى پيدا كردن شريك زندگى، از بسيارى هنجارهاى صحيح و مورد پسند عرف و عقل و شرع دست كشيد و در هر محل و كوى و برزن در پى اين و آن دويد؟ به عبارت ديگر، آيا مىتوان براى به دست آوردن آرامش روانى آرامش خود را از ميان برد!! بىترديد پاسخ منفى است؛ ولى بهتر آن است به تجربههاى تلخ جوانانى كه گمان مىكردند مىتوان با زير پا گذاشتن عفت و حجاب و ساير هنجارهاى پذيرفته شده جامعه و مورد تأكيد دين به آرامش رسيد و به همسر دلخواه دست يافت ، توجّه كنيم. يكى مىنويسد:
«... آرى، اكنون دريافتهام پسر غريبهاى كه در كوچه و بازار با دخترى طرح آشنايى مىريزد، قصد ازدواج با او ندارد و سرانجام دوستىهاى خيابانى چيزى جز ندامت و رسوايى نيست.» ديگرى براى ما نوشته است: «... اكنون پى بردهام حتّى پستترين پسرها دنبال سنگينترين و باوقارترين دخترها مىگردند.» بنابراين، راهى كه ديگران پيش گرفتهاند نه مورد تأييد علم و تجربه دانشمندان جديد است و نه عقل و شرع و عرف جامعه مىپذيرد. از طرف ديگر، تجربههاى تلخ و اندوهبار بسيارى از جوانان شكست خورده و پشيمان نادرستى اين روش را ثابت مىكند. همه بر اين باورند كه بيشتر اين روابط و عشقها به ازدواج نمىانجامد؛ و اگر به ازدواج انجامد، پس از مدتى به طلاق مىكشد؛ و چنانچه به طلاق منجر نشود، زندگى آرام و سالم به ارمغان نمىآورد؛ زيرا خاطره روابط نامشروع گذشته سبب از ميان رفتن آرامش روحى مىشود؛ به طور ناخودآگاه فرد را رنج مىدهد و نمىگذارد واقعاً به همسرش عشق ورزد.
در نتيجه ازدواجى كه بايد آرامش به ارمغان آورد، تهديد كننده آرامش خواهد شد. ممكن است بپرسيد. افرادى چون من چگونه مشكل خود را حلّ كنيم؟ براى رسيدن به پاسخ، توجّه به نكات زير ضرورت دارد:
. سن ازدواج در جامعه كنونى، با توجّه به وضعيت فرهنگى و اقتصادى و اجتماعى، بالا است. بنابراين، زياد نگران به تأخير افتادن آن نباشيد. اين مشكل بسيارى از جوانان كشور است كه اميدواريم با تدابير لازم در دراز مدّت حلّ شود.
. مطمئن باشيد با حفظ شؤون اخلاقى و دينى و رعايت وقار، متانت و حجاب كامل بهتر خواهيد توانست خود را از دام خطا و گناه حفظ كنيد. بىترديد جوانان غيرتمند و اهل زندگى و هم شأن شما سراغ افرادى چون شما خواهند آمد و براى ازدواج از شانس بيشترى برخورداريد. پس در حفظ متانت و وقار خود بيشتر دقّت كنيد.
. چنانچه در دانشگاه يا شهرستان محل سكونتتان مركز يا كانون ازدواج مورد اعتماد وجود دارد، به آنجا مراجعه و شرايط خود را براى ازدواج ارائه كنيد تا اسباب ازدواجتان فراهم گردد. تأكيد مىشود آن مركز بايد كاملاً شناخته شده، مورد اعتماد و تأييد مسؤولان رسمى دانشگاه باشد.
. به منظور كاهش موقت اين نياز غريزى و پيشگيرى از سقوط در دام گناه و لغزشهاى احتمالى، رعايت نكات زير سودمند است:
الف) حتّى المقدور روزى يك ساعت ورزش كنيد تا انرژى زائد بدنتان كاستى پذيرد.
ب) اگر توان جسمى داريد، هفتهاى يك يا دو روز روزه بگيريد.
ج) انديشههاى خويش را كنترل كنيد و از فكر كردن درباره مسائل جنسى بپرهيزيد.
د) مراقب نگاههايتان باشيد و به روابط افراد متأهل با يكديگر و چهره و اندام جنس مخالف و فيلمهاى تحريك كننده نگاه نكنيد.
ه') اوقات فراغت خود را با شركت در برنامههاى مختلف جمعى علمى، فرهنگى، دينى و انجام دادن كارهاى شخصى، هنرى، علمى پر كنيد. بكوشيد هيچ گاه بيكار و تنها نباشيد.
و) در انتخاب دوستان صميمى و هم اتاقى تان دقّت كرده، با افراد متين، باوقار، با عفت، متدين و با ادب و نزاكت ارتباط داشته باشيد و در فرصتهاى آزاد درباره مسائل علمى، تحصيلى، اخلاقى، دينى گفتوگو كنيد.
ز) سعى كنيد نمازهاى روزانه را اول وقت و حتّى المقدور به جماعت بخوانيد.
ح) پس از نماز صبح، آياتى از قرآن را تلاوت كنيد؛ در معانىاش بينديشيد و براى حلّ مشكلات خود، از خداوند متعال يارى جوييد.
اميدواريم، ضمن رعايت راهكارهاى ارائه شده، همسرى شايسته بيابيد و زندگى اى شاد و سعادتمند در انتظارتان باشد.
پىنوشت:
. «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِيَسْكُنَ إِلَيْها...».
. «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ...».
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...تنگی رگ های قلب
عضلات قلب همچون سایر اعضای بدن نیاز مداوم به گردش خون دارند .رگ های کرونری نام رگ های قلب است که وظیفه مهم را انجام می دهند.آترواسکلروزیس یا تصلب الشرایین بیماری تنگ شدن رگ ها در اثر رسوب موادی همچون چربی است که بسیاری از رگ ها ی بدن از جمله مغز,کلیه ها و قلب را دچار می سازد. آترواسکلروز در هر حال با زیاد شدن سن گریبانگیر همه می شود اما پیشرفت آن در همه افراد یکسان نیست .خانم ها در سنین باروری بسیار کمتر از مردان دچار این بیماری می شوند .بالا بودن فشار خون ,به هم خوردن تعادل چربی های خون ,مصرف سیگارودیابت عوامل خطر ساز این بیماری هستند که با کنترل انها می توان سیر این بیماری را کند کرد.چاقی عمومی(شاخص توده بدنی بالاتر از عدد30)وچاقی شکمی(دور شکم در مردان بالاتر از 101ودر زنان بالاتر از 88سانتی متر )نه تنها افراد را مستعد فشار خون,بالا رفتن چربی خون ودیابت می سازد بلکه به طور مستقل عاملخطرآترواسکلروزاست.این بیماری با تنگ کردن رگ های مغز باعث سکته مغزی می شود.تنگی شریان های کلیوی از عوامل مهم فشار خون است که در اثر همین بیماری ایجاد می شود تنگ شدن رگ های قلبی عامل ایجاد دردهای قلبی وسکته قلبی است که در این نوشتار دردهای قلبی ناشی از تنگی رگ های کرونر توضیح داده می شود.در افراد دچار تنگی کرونر ,در شرایطی که قلب نیازمند اکسیژن بیشتر است مثل زمان فعالیت,هیجان ,قرار گرفتن در معرض سرما ویا زمام غذا خوردن درد قفسه سینه شروع می شودو استراحت یا مصرف داروی نیتروگلیسرین باعث بهبودی می شود این درد معمولا3تا20دقیقه طول می کشد وبه صورت مبهم ,به صورت فشار به قفسه سینه یا احساس خفگی است.این درد گاه به گردن,فک ویا کتف ودست چپ تیر می کشد.داروی نیتروگلیسرین که به شکل زیر زبانی واسپری وجود دارد با گشاد کردن رگ های کرونری باعث بهبودی بیمار می شود ویکی ازنشانه های بیماری کرونربهبودی درد بااستفاده از این دارواست.توجه به این نکته لازم است که داروی نیتروگلیسرین باعث افت فشار خون می شودواستفاده از ان بدون تجویز پزشک جایز نیست.درمورد دردهایی که چند ثانیه طول می کشندودردهایی که در حین فعالیت بهبودی میابندوموقع استراحت دوباره شروع میشوند احتمال بیماری کرونر کم است ولی باید حتمابرسی انجام شود.بیماردارای کرونر در بین حملات درد,هیچ گونه علامتی ندارد تغییراتی در جریان الکتریکی وحرکات عضلات قلب رخ میدهد که با استفاده از نوار قلب,اکوکاردیوگرافی ویا اسکن قلب می توان وجود بیماری کرونررا ردیا تایید کرد.به این ترتیب گاه برای تشخیص لازم است با ورزش یا برخی داروها قلب راتحت فشار قرار دهیم.